نقدی بر انتقاد کریپکی از نظریه معنای فرگه در فرایند معنابخشی و تثبیت مدلول
author
Abstract:
نظریه معنا و فرایندهای حصول و تطابق آن با کلمات، عبارات یا جملات همواره مورد نظر و مناقشه بوده است. شیوه معنابخشی به یک کلمه یا عبارت، بهخصوص نامهای خاص، یکی از موضوعات مورد توجه در این بحث است. علاوه بر موضوع معنابخشی، شیوه دلالت لفظ از طریق معنا بر مدلول، که به فرایند تثبیت مدلول مشهور شده، نیز همواره مورد مناقشه قرار گرفته است. کریپکی انتقاداتی را بر نظریه گوتلوب فرگه درباره معنای نامهای خاص و توصیفاتِ او از روند معنابخشی به یک نام خاص و به دنبال آن، فرایند تثبیت مدلول از طریق معنای مطرحشده وارد میکند. او با بیان خلط موجود در فرایندهای دوگانه نظریه فرگه، و به تبع آن راسل، معتقد است که این نظریه ناکارآمد، ناقص و باعث گمراهی است. این نوشتار در پی به دست دادن تمام زوایای نگاه و توصیف کریپکی از نظریه معنای فرگه نیست، بلکه درصدد است مهمترین توصیف کریپکی از این نظریه، که در نامگذاری و ضرورت منعکس شده، را مطرح کند و نقد کریپکی را به چالش بکشد. از این رو، دامنه مباحث به کتاب نامگذاری و ضرورت و آثار مورد ارجاع کریپکی از فرگه و راسل محدود خواهد بود؛ در تشریح نظریات، فراتر از این آثار خواهیم رفت، اما در نقد دیدگاه کریپکی، بر اساس مدعیات او در کتابش عمل خواهیم کرد. انتقاد کریپکی بر فرگه مبنی بر خلط بین دو فرایند تثبیت مدلول و معنابخشی به یک عبارت در معنا در این نظریه صحیح نیست و کریپکی با یک مصادره به مطلوب و انتساب رأی محتمل به آرای فرگه، این نظر را خلق و نقد میکند، در صورتی که فرگه هیچ تصریحی به ادغام این دو فرایند در معنا ندارد و نمیتوان برداشت دقیقی از نظر او اراده کرد. از آنجا که کریپکی این نظریه را برای گسترش دیدگاه خود نقد میکند، میتوان انتظار داشت که برخی از زوایا نادیده انگاشته شوند یا حتا میزان دقت لازم و وفاداری مورد نیاز برای تشریح نظریه مخالف و آنچه واقعاً مورد نظر فرگه و راسل بوده است، به کار نرفته باشد. جهت حصول این نتیجه، ابتدا باید نظریه معنای فرگه بر اساس مقاله «معنا و مدلول» بهخوبی تشریح شود و پس از آن، بر اساس مدعیات کریپکی در باب دو فرایند تثبیت مدلول و معنابخشی به یک عبارت تحقیق شود. این مقاله مدعی است که نمیتوان بر اساس نظرات فرگه این دو مقام را در معنا جست و کریپکی در توصیف خود از این نظریه و تشریح آن، بهعمد یا بهسهو، دقت کافی را به کار نبرده است.
similar resources
فرایند قلمروسازی گفتمانی؛ نقدی بر نظریه هلال شیعی
Territory and territoriality are two key concepts in geopolitics and political geography that each of them cannot be studied without considering other. Territoriality refers to the behavioral communication between control and space. Indeed, attempts of an individual or a group or a nation to influence or control people, phenomena, and relationships, through delimitation and monitoring a geogra...
full textمعمای معرفتبخشی
پرسش محوری فرگه در مقاله در باب معنی و مدلول آن است که چگونه می توان تفاوت معرفتزایی جمله هایی به فرم a=a را از a=b توجیه کرد.a=a تحلیلی و پیشین است در حالی که a=b پسین است و ارزش شناختی متفاوتی دارد. نظریه معنی (sense) و مدلول فرگه برای پاسخ به همین پرسش طرح می شود.سنس نحوه رسیدن به یک مدلول است و تفاوت راههای رسیدن به یک مدلول توجیه گر چگونگی معرفتزایی اینهمانیهای تجربی است.در سنت تحلیلی توجی...
full textنقدی بر ذات حقیقی و ویژگیهای غیرذاتی اندیشه از دیدگاه فرگه
از جمله موضوعات پُرمناقشه در فلسفة زبان معنای جملات است. فرگه معنای یک لفظ را بر مبنای نحوة بازنمایش لفظ از مصداقِ خارجیِ مرتبط با آن تعریف میکند. اما وی معنای جمله را در نسبت با صدق و کذب آن معرفی و «اندیشه» را معنای جملاتی میداند که حاوی حکم باشند. در این نوشتار ابتدا کوشیدهایم تبیین و تحلیلی تازه از موضوع اندیشه و پیشزمینههای دستیابی به آن را در دیدگاه فرگه ارائه کنیم. در ادامه و در مقام...
full textMy Resources
Journal title
volume 5 issue 2
pages 25- 41
publication date 2018-11-22
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023